Deutsch Persisch Wörterbuch - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Begriff hier eingeben!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 72 (7815 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
Deutsch Persisch Menu
Sie können sich auf mich verlassen. U شما می توانید به من اعتماد داشته باشید [کنید] .
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Könnt Ihr dieses Wochenende auf den Hund aufpassen? U آیا شماها می توانید آخر این هفته مواظب این سگ باشید؟
Schönen Feierabend! U روز خوبی داشته باشید! [بعد از کار]
Möchten Sie gerne eine Tasse Kaffee? U آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
Eines Tages möchte ich ein Pferd haben, das ganz mir gehört. U روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
Hier erhältlich. U اینجا می توانید بگیرید.
Zeigen Sie es mir? U [می توانید] به من نشانش بدهید؟
Können Sie warten? U می توانید صبر کنید؟
Können Sie es bitte aufschreiben? U می توانید این را لطفا بنویسید؟
Können Sie bitte meinen Fahrschein validieren? U می توانید بلیط من را تایید کنید؟
Können Sie mir den Weg weisen? U می توانید شما راه را به من نشان دهید؟
Sie erreichen mich unter ... [Telefonnummer] <idiom> U شما می توانید با من با شماره ... تماس بگیرید.
Können Sie mir ein Taxi rufen? U می توانید یک تاکسی برایم صدا بزنید؟
Rufen Sie mir bitte ein Taxi? U می توانید یک تاکسی برایم صدا کنید؟
Könntest du mir erklären, was es damit auf sich hat? U می توانید توضیح بدهید که موضوع از چه قرار است؟
Können Sie die Rechnung erklären? U می توانید این صورت حساب را توضیح بدهید؟
Können Sie 3 Personen mitnehmen? U می توانید ۳ نفر را ببرید؟ [پرسش از راننده ماشین]
Könnten Sie das bitte aufschreiben? آیا می توانید آن را یاداشت کنید. [در حالت مودبانه]
Können Sie dies wechseln? U می توانید شما این [پول] را خرد کنید؟
Würden Sie bitte dieses Paket für mich wiegen? U می توانید لطفا این بسته را برایم وزن بکنید.
Können Sie das bitte nachschauen? U می توانید لطفا یک نگاه بیاندازید [ببینید مشکل کجاست] ؟
Könnten Sie bitte langsamer sprechen? آیا می توانید کندتر صحبت کنید؟ [در حالت مودبانه]
Könnten Sie bitte lauter sprechen? U آیا می توانید بلندتر صحبت کنید؟ [در حالت مودبانه]
Können Sie bitte mein nächstes Hotel anrufen für heute Abend? U می توانید شما به هتل بعدیم برای امروز عصرزنگ بزنید؟
Können Sie bitte mein nächstes Hotel anrufen zum Bestätigen? U می توانید شمابه هتل بعدی من برای تایید زنگ بزنید؟
Können Sie bitte mein nächstes Hotel anrufen zum Reservieren? U می توانید شما به هتل بعدی من برای رزرو زنگ بزنید؟
Seid leise, damit ihr die anderen nicht aufweckt. U ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
Rufen Sie bitte ein anderes Hotel? U می توانید شما به یک هتل دیگر زنگ بزنید؟ [اگر همه اتاقها رزرو شده اند]
Bitte legen Sie ab! U لطفا راحت باشید. می تونم کت تان را آویزان کنم؟
Können Sie die Rechnung einzeln aufführen? U می توانید صورا حساب را قلم به قلم بنویسید؟
Ausfallsicherheit {f} U قابلیت اعتماد
auf etwas setzen U اعتماد کردن به
Selbstbewusstsein {n} U اعتماد به نفس
authentisch <adj.> U قابل اعتماد
trauen U اعتماد داشتن
Zuversichtlichkeit {f} U اعتماد به نفس
Selbstwertgefühl {n} U اعتماد به نفس
Selbstvertrauen {n} U اعتماد به نفس
Selbstsicherheit {f} U اعتماد به نفس
Mitwisser {m} U دوست مورد اعتماد
Mangel {m} an Selbstvertrauen U کمی اعتماد به نفس
Mangel {m} an Selbstvertrauen U کمبود اعتماد به نفس
Mangel {m} an Selbstvertrauen U عدم اعتماد به نفس
sich auf Jemanden [etwas] verlassen U به کسی [چیزی] اعتماد کردن
ein eklatanter Vertrauensbruch U یک نقض اعتماد انگشت نما
Da kannst du Gift darauf nehmen! <idiom> U تو می توانی به این کاملا اعتماد کنی! ا [صطلاح روزمره]
Schönen Tag noch! U روز خوبی داشته باشی!
[falsche] Schlange {f} U زن خیانتکار [همکاری یا دوستی که قابل اعتماد در نظر گرفته شود اما پشت سر آدم حمله می کند ]
Veleumder {m} U خیانتکار [همکاری یا دوستی که قابل اعتماد در نظر گرفته شود اما پشت سر آدم حمله می کند ]
Verräter {m} U خیانتکار [همکاری یا دوستی که قابل اعتماد در نظر گرفته شود اما پشت سر آدم حمله می کند ]
Ich möchte mein eigenes Zuhause haben. U من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
sich lohnen U ارزشش را داشته باشد [کاری را انجام دهند]
ausgeübter Beruf U پیشه در حال حاضر نگه داشته شده
jemandem etwas abgewöhnen U به کسی یاد بدهند [از کاری که عادت داشته] ول کند
Fachidiot {m} U شخصی که فقط در رشته خود تخصص داشته باشد.
Ich würde deine Chancen als gering einschätzen. U سنجش من این است که توشانس کمی داشته باشی.
Die Kauflustigen rissen sich um die Schnäppchen. U خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
jemanden von etwas abbringen U به کسی یاد بدهند [از کاری که عادت داشته] ول کند
zur Information U برای آگاهی شما [برای اینکه شما آگاه باشید]
zu Ihrer Information U برای آگاهی شما [برای اینکه شما آگاه باشید]
Ich glaube, daran besteht kein Zweifel. U من فکر نمی کنم که در مورد آن تردیدی وجود داشته باشد.
Mit unserem Urlaub ist es jetzt aus [vorbei] . U این هم از تعطیلاتمان. [یک چیزی یا موقعیتی نگذاشت تعطیلات داشته باشند.]
gerne an der frischen Luft sein <idiom> U دوست داشته باشند در بیرون [هوای آزاد] بودن [اصطلاح روزمره]
Die Pfosten sollten etwa einen Meter voneinander entfernt [im Abstand von einem Meter] aufgestellt werden. U تیرها [میله ها] باید حدود یک متر فاصله ازهم قرار داشته باشند.
ein Ohrfeigengesicht haben U صورتی داشته باشد که آدم دوست دارد سیلی اش بزند [اصطلاح روزمره]
das Rad noch einmal erfinden <idiom> U هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
das Rad neu erfinden <idiom> U هدر مقدار زیادی از زمان و یا تلاش در ساختن چیزی که قبلا وجود داشته.
Gottvertrauen {n} U توکل، اعتماد داشتن به خدا، توکل کردن به خدا
Wir betrachten es als große Ehre, Sie heute abend hier bei uns begrüßen zu dürfen. U این برای ما افتخار بزرگی حساب میشود که امشب شما را اینجا همراه با ما داشته باشیم.
Ich habe den Kopf so voll, dass ich mich kaum konzentrieren kann. U اینقدر ذهنم با مشکلات مشغول است که اصلآ نمی توانم تمرکز حواس داشته باشم.
Jemanden mit Jemandem verkuppeln U کسی را با کسی دیگر زوج کردن [برای ازدواج یا رابطه دوست دختر یا پسر] [همچنین می تواند لحن منفی داشته باشد] [اصطلاح روزمره]
sich nicht dazu kriegen lassen, so zu denken wie die <idiom> U نگذارند که نفوذ بقیه مردم مجبورشان بکند طرز فکر مانند بقیه مردم داشته باشند [اصطلاح روزمره]
Recent search history Forum search
1درحال انجام خدمت سربازی. موفق باشید!
1...تلخ ترین حرف اینه که
1Läuft bei dir
0آدم باید کارش را دوست داشته باشد تا احساس خستگی نکند
0خرید بهترین یو پی اس 2018
1اخرهفته خوبی داشته باشی
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Deudic.com